جدول جو
جدول جو

معنی نفرین کردن - جستجوی لغت در جدول جو

نفرین کردن
لعنت کردن
تصویری از نفرین کردن
تصویر نفرین کردن
فرهنگ واژه فارسی سره
نفرین کردن
مورد نفرین قرار دادن کسی را لعن کردن
تصویری از نفرین کردن
تصویر نفرین کردن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از آفرین کردن
تصویر آفرین کردن
((~. کَ دَ))
طلب آمرزش کردن، آمرزش خواستن، تعریف کردن، ستودن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تفریح کردن
تصویر تفریح کردن
ماژیدن شادمانی نمودن شادی کردن، گردش کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تفتین کردن
تصویر تفتین کردن
آشوب کردن دو بهم زدن: (در میان دوستان تفتین کند)
فرهنگ لغت هوشیار
جدا کردن، پراکنده کردن، کم کردن کاستن، جدایی، کاهش، کم کردن عدد کوچکتر از عدد بزرگتر کوچکتر را مفروق و بزرگتر را مفروق منه گویند، جمع تفریقات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تفریط کردن
تصویر تفریط کردن
کوتاهی کردن کوتاه آمدن مقابل افراط کردن، تباه کردن ضایع ساختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تمرین کردن
تصویر تمرین کردن
مروسیدن ورزیدن عادت کردن ورزیدن مشتق کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تفریق کردن
تصویر تفریق کردن
Subtract
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تمرین کردن
تصویر تمرین کردن
Exercise, Practice, Rehearse
دیکشنری فارسی به انگلیسی
упражняться , практиковать , репетировать
دیکشنری فارسی به روسی
тренуватися , практикувати , репетирувати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
exercitar, praticar, ensaiar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
esercitare, praticare, provare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
ejercitar, practicar, ensayar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
exercer, pratiquer, répéter
دیکشنری فارسی به فرانسوی
ออกกำลังกาย , ฝึกซ้อม , ฝึกซ้อม
دیکشنری فارسی به تایلندی
يمارس , تدرّب , يحضّر
دیکشنری فارسی به عربی